نویسنده: سینا سهرابی پنج شنبه 84/1/25 ساعت 11:44 صبح
" اَللّهُمَ عَجِّل فی فَرَجِ موُلانا "
|
"در آرزوی دیدار "
همــــه هست آرزویـــم که ببینــــم از تو رویی
چه زیان ترا که من هم، برسم به آرزویی
به کسی جمـــــال خود را ننـــــــــموده و ببینم
همه جــا به هر زبانی، بود از تو گفتگویی
نه به باغ ،ره دهندم که گلـــــــــی به کام بویم
نه دمـاغ آنکه از گل شــــــنوم به باغ بویی
همه خوش دل اینکه مطرب بزند به تار، چنگی
من از آن خوشم که چنگی بزنم به تارمویی
همه موسم تفرج به چمـــــــــن روند و صحرا
تو قدم به چشم من نه ، بنشـــین کنار جویی
چه شود که از ترحم ، دمی ای سحـاب رحمت
من خشک لب هم آخر، زتو تر کنم گلویـــی
بشکســــــت اگر دل من به فدای چشم مستت
سرخمّ می ســــــــلامت ، شکند اگر سبویی
چه شــــــود که راه یابد سوی آب ، تشنه کامی
چه شـــود که کام جوید، زلب تو کامجویی
به ره تو بس که نالم، زغــــــم تو بس که پویم
شده ام زنـــاله نایی، شده ام ز مویـه مویی
نظری به سوی " رضوانیِ" دردمند مسـکین
که به جز درت ، امیدش نبود به هیچ سویی
نویسنده: سینا سهرابی پنج شنبه 83/12/13 ساعت 2:4 عصر
همیشه منتظر فرصت برای گریه پنهانم
بهانه اش تو که می دانی دلم هوای تو را دارد.